لطفی که منزوی در حق غزل کرد
تاریخ انتشار: ۱ مهر ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۰۷۲۷۳۷
مصطفی راضیجلالی درباره ویژگیهای آثار حسین منزوی و تاثیر آن بر ادبیات به خبرنگار ایرنا اظهار کرد: بزرگترین ویژگی آثار منزوی این است که در دورهای که غزل به سمت انزوا میرفت، یعنی ابتدای دهه ۷۰، منزوی با انتشار غزلهایی که کارکردهایی امروزی داشت، غزل را از انزوا نجات داد. منزوی قابلیتهای جدیدی را وارد غزل کرد و شعر را از دو انحراف نجات داد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
این شاعر درباره دو خطری که سبک غزل را تهدید میکرد، گفت: در دورهای شاعران معاصر به شعر سبک هندی التزام نشان دادند که بیشتر کاری مینیاتوری در شعر بود، از سمت دیگر افرادی سعی میکردند غزل را به حاشیه برانند و در قالب اشعاری که صرفا زبانی باشد آثاری تولید میکردند. در نتیجه به غزل معاصر فشار میآوردند و به آن لطمه میزدند.
شاگردان منزوی دانش ادبی را از او یاد گرفتند که منتج به خلق آثار ماندگار در شعر و غزل معاصر شد
جلالی با تاکید بر اینکه حسین منزوی غزل را از دو تهدید نجات داد، توضیح داد: حسین منزوی غزل را از این دو خطر دور کرد یعنی هدایت شعر به سمت مینیاتور و نقاشی که به سبک هندی معروف بود و همچنین بردن شعر به سمت کارکردهای زبانی این روش در اشعار سپید که عمدتا با ظرفیتهای زبانی ارائه میشد، شکل میگرفت. این کار بزرگی بود و باعث شد شاعران امروزی با ظرفیتهای جدیدی از شعر آشنا شوند. تا جایی که شاعران بعد از منزوی با ظرفیتهایی از شعر آشنا شدند که در شعر منزوی هم نبود. به عبارتی از منزوی هم جلوتر رفتند. شاگردان منزوی دانش ادبی را از او یاد گرفتند که منتج به خلق آثار ماندگار در شعر و غزل معاصر شد.
ترجمه تنها عامل در جهانی شدن شعر نیست
جلالی که در حوزه شعر سپید آثار ماندگاری دارد، درباره قابلیت جهانی شدن شعر سپید و محدود بودن غزل از این منظر بیان کرد: اگر نگاه ما به جهانی شدن شعر به معنای ترجمه شدن شعر به زبانهای دیگر باشد، شعر آزاد به این دلیل که برخی از محدودیتهای غزل را ندارد، سادهتر به زبان دیگر ترجمه میشود. اگر توجه کنید ترجمهای که از شعر حافظ شده در ساختار آزاد ارائه شدهاست، زیرا اوزان عروضی و اوزانی که در شعر فارسی وجود دارد، قابلیت برگرداندن به دیگر زبانها را ندارد.
این شاعر با تاکید بر اینکه ترجمه تنها عامل در جهانی شدن شعر نیست، ادامه داد: اگر جهانی شدن را به ترجمهپذیر بودن شعر بدانیم، غزل قابلیت جهانی شدن ندارد اما اینطور نیست، زیرا ترجمه فقط یکی از مولفههای شعر برای انتقالپذیر کردن آن است. ظرفیتهایی در شعر منزوی وجود دارد که اگر فردی به زبان مبدا یعنی فارسی و زبان مقصد که میتواند هر زبانی باشد و شعر به آن زبان ترجمه شده است، مسلط باشد، حتما میتواند ارائه خوبی از شعر منزوی و کلاسیک بدهد.
اوزان عروضی و اوزانی که در شعر فارسی وجود دارد، قابلیت برگرداندن به دیگر زبانها را ندارد
او با بیان اینکه جهانی شدن را نباید صرفا را به قابلیت ترجمه شعر دید، افزود: اگر کسی شعر منزوی را به شکل کامل بشناسد و به غزل منزوی و شعر معاصر به زبان مقصد تسلط کامل داشتهباشد، حتما میتواند ارائه کافی از ترجمه شعر انجام بدهد.
جلالی با اشاره به اینکه نزدیکترین زبان به زبان فارسی، زبان عربی است، گفت: در برخی از شعرهای عربی کاملا مشخص است که تکنیکها و مضامینی که در شعر منزوی آمده بازسرایی شدهاست. البته باید توجه داشت برای جهانی شدن شعر ما جهان عرب هم جهان کوچکی نیست. همچنین مترجمان زبانهای دیگر میتوانند از ظرفیتهای شعر ما استفاده کنند، البته به شرطی که بخشهای پژوهشی و شکافتن شعر منزوی را به دقت طی کنند و آن را به زبانهای دیگر بسپارند.
در انتخاب ترانه حتما سلیقه فرد سرمایهگذار دیده میشود
به گفته جلالی آثار باقیمانده از منزوی این امکان را دارند که از آنها بیشتر در موسیقی و دیگر هنرها استفاده شود.
او ادامه داد: اگر بخواهم غزلسرایان معاصر را نام ببرم، افرادی مانند امیرهوشنگ ابتهاج، سیمین بهبهانی، قیصر امینپور، حسین منزوی و ... قلههای غزل معاصر هستند. خواندن غزلهای این شاعران بسیاری از ظرفیتهای شعر و غزل معاصر را برای ما نمایان میکند.
این شاعر با بیان اینکه ترانه محصولی است که افرادی غیر از شاعران در انتخاب آن برای تبدیل به آلبوم موسیقی تاثیرگذار هستند، ادامه داد: انتشار ترانه و تبدیل آن به آلبوم موسیقی نیازمند سرمایهگذاری مالی است. در نتیجه در انتخاب ترانه حتما سلیقه فرد سرمایهگذار دیده میشود. به همین دلیل بهتر است پیش از تولید یک آلبوم موسیقی با پژوهشگران درباره آن شاعر یا نزدیکان شاعر مشورت شود. زیرا این افراد میتوانند درانتخاب آثار فاخر نظر دقیقتری داشتهباشند. همچنین اگر شاعر در قید حیات باشد، میتوان از او کمک گرفت.
او تاکید کرد: این وظیفه ما است که در حفظ، نگهداری و گسترش دستاوردهای منزوی سهم خود را ایفا کنیم.
حسین منزوی در نخستین روز از پاییز ۱۳۲۵ خورشیدی در زنجان متولد شد. منزوی پس از انقلاب به زادگاهش زنجان برگشت و تا پایان عمر در آنجا ماند. او در ۱۶ اردیبهشت ۱۳۸۳ خورشیدی بر اثر بیماری ریوی در بیمارستان شهید رجایی تهران درگذشت و سپس برای خاکسپاری به زادگاهش منتقل شد. جمله حکشده بر روی سنگ مزار او مصرع یکی از غزلهایش است: «نام من عشق است، آیا میشناسیدم؟»
منزوی از جمله برجستهترین شاعران و ادیبان معاصر به شمار میآید که در سرودن قالبهای کلاسیک همچون غزل تبحر فراوانی داشت و به گفتن شعر در سبکهای مدرن نیمایی و سپید اهتمام می ورزید. منزوی حافظ و نیما یوشیج را میستود و از میان اساتیدش بیش از همه شیفته مهدی اخوان ثالث بود.
۵۷۲۴۵
کد خبر 1676945منبع: خبرآنلاین
کلیدواژه: شاعر ادبیات کتاب جهانی شدن شعر حسین منزوی غزل معاصر شعر منزوی زبان ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.khabaronline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرآنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۰۷۲۷۳۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
رونمایی از بزرگترین مسئله ایران و جهان که از فقر هم وحشتناک تر است
فیلسوف معاصر کشورمان معتقد است: بی معنایی بزرگترین مسئله امروز جهان است، مسئلهای وحشتناکتر از فقر، توسعه نیافتگی، آلودگی هوا و... و تمام اینها ناشی از آن است که رابطه انسان با معنا گم شده است. به گزارش عصر ایران، بیژن عبدالکریمی، استاد فلسفه درباره کشف معنا و مفهوم در روزگار معاصر گفت: من با حفظ کردن اشعار حافظ به حافظ نزدیک نمیشوم، با حفظ کردم قرآن، قرآنی نمیشوم، زمانی میتوانم به یک پاسخ نزدیک شوم که بتوانم آن پاسخ را در جان خودم تجربه کرده باشم، یعنی بتوانم پا در عالمی بگذارم که متنی مثل دیوان حافظ ایجاد میکند. وی افزود: ما صرف اینکه پدر یا مادرمان مسلمان است، مسلمان نیستیم، ما باید مسلمان بودن را انتخاب کنیم و در واقع من باید به آن برسم. زمانی من میتوانم مسلمان باشم که آن پاسخهایی که پیامبر(ص) و قرآن به رازهای بزرگ دادهاند را در جانم زیسته باشم. اگر در جانم به آن نرسیده باشم، تنها شناسنامهام مسلمان است، جریانی که در فرهنگهای دیگر نیز چنین است. عبدالکریمی در برنامه «سپنج» و در گفتگو با علی درستکار اضافه کرد: نیروهای زیادی وجود دارند که بودن من را تهدید میکنند، مثلاً رسانهها، رسانهها بودن من را تهدید میکنند، آنها میخواهند نحوه بودن من را تعیین کنند و من در برابر رسانه طغیان میکنم و اجازه نمیدهم رسانه، بودن من را شکل دهد. رسانه حقیرتر از آن است که بخواهد به بودن من شکل دهد. من با سیاست درگیر هستم، چون سیاست باید بر اساس نحوه زیست من شکل بگیرد. (در معنای اگزیستانسیال و متافیزیکی) من اجازه نمیدهم قدرتهای سیاسی یا کانونهای بزرگ قدرت چه در جهان و چه در داخل من و بودن من را شکل دهند. این فیلسوف معاصر در بخش دیگری از صحبتهایش بی معنایی را بزرگترین مسئله امروز جهان دانست و افزود: این معضل، مسئلهای وحشتناکتر از فقر، توسعه نیافتگی، آلودگی هوا و... است؛ تمام اینها نیز ناشی از آن است که رابطه انسان با معنا گم شده است، وقتی رابطه انسان با معنا گم میشود، رابطه انسان با خودش هم گم میشود. انسانی که بی خود و بی خویشتن است، کارهای احمقانه هم زیاد میکند و ما در چنین جهانی زندگی میکنیم. عبدالکریمی با اشاره به گستردگی بی معنایی در سراسر جهان و حتی در دنیای اسلام، اضافه کرد: متأسفانه با جهانی شدن عقلانیت جدید، این مسئله هم جهانی شده و فقط مربوط به غرب نیست. به اعتقاد من برخلاف شعارهای سیاسی ایدئولوژیکی که داده میشود، جهان اسلام و از جمله ایران هم در همین زمره قرار دارد. سال 87 بود که من کتاب «ما و جهان نیچهای» را نوشتم، جهانی که در آن معنا و حقیقت مرده، در چنین جهانی آنچه که امروز شاهد آن هستیم، مرگ انسان هم هست. مرگ انسان تنها مرگ فیزیکی نیست و حقیقت انسان هم امروز در خطر افتاده است. آنچه امروز روی کره زمین راه میرود به انسان در معانی که در معاصر گذشته میشناسیم، شباهت کمی دارد. در واقع با این انسان بیمعنا ما وجه انسانی کمتری را در زمین میبینیم. کانال عصر ایران در تلگرام